Neither you will remain, nor sorrow will endure,
Nor anyone remains from this prosperous village
Look, at this tiny, trembling thing—don’t make it something grand, for it will vanish in a moment,
And by the brevity of that moment of joy that passed you by,
Sorrow, too, will fade,
In a way that only a memory will remain.
The spontaneous moments that pass you by are the moment of your soul,
Never clothe this moment in the robe of sorrow.
You gaze at the mirror, not the mirror gazing at you,
If you smile, it will smile back at you
And if you weep, oh, from the mirror of the life (it will sadden you),
What will you do, what will you do?
You gaze at the mirror, not the mirror gazing at you,
If you smile, it will smile back at you
And if you weep, oh, from the mirror of the life (it will sadden you),
What will you do, what will you do?
Your yesterday’s chest is filled with regret and sorrow,
Oh, what a pity, what a pity
What you prepare for tomorrow is only “If only, if only.”
But the moment you live in, your soul is empty of anything
When sorrow arrives on your path,
Do not open the door of your heart to it
As long as God exists, do not give sorrow a way to your heart
You gaze at the mirror, not the mirror gazing at you,
If you smile, it will smile back at you
And if you weep, oh, from the mirror of the life (it will sadden you),
What will you do, what will you do?
You gaze at the mirror, not the mirror gazing at you,
If you smile, it will smile back at you
And if you weep, oh, from the mirror of the life (it will sadden you),
What will you do, what will you do?
You gaze at the mirror, not the mirror gazing at you,
If you smile, it will smile back at you
And if you weep, oh, from the mirror of the life (it will sadden you),
What will you do, what will you do?
Arabic Translation
لا أنت ستبقى ولا الحزن باقٍ
ولا أحد باقٍ من هذه القرية العامرة
انظر، الى هذا الشيء الصغير المُرتجف – لا تجعل منه شيئا كبيرا، لأنه سوف يزول في لحظة
وبقصر تلك اللحظة من الفرح التي مَرت عليك
الحزن كذلك سيزول
بطريقة لن يبقى منها سوى ذكرى
اللحظات العفوية التي تمر عليك، هي لحظة نفسك
لا تُلبس هذه اللحظة ثوب الحزب أبداً
أنت تنظر إلى المرآة، لا المرآة تنظر إليك
إن ضحكتَ، ستضحك لك
وإن بكيتَ، آه من مرآة الدنيا (ستحزنك)
ما الذي ستفعله، ما الذي ستفعله؟
أنت تنظر إلى المرآة، لا المرآة تنظر إليك
إن ضحكتَ، ستضحك لك
وإن بكيتَ، آه من مرآة الدنيا (ستحزنك)
ما الذي ستفعله، ما الذي ستفعله؟
خزانة أمسك أمتلأت بالحسرة والحزن
ويا للأسف، يا للأسف
ما أعدده للغد فقط … “يا ليتني، يا ليتني”
ولكن اللحظة التي تعيشها بنفسك خالية من أي شيء
عندما يصل الحزن الى طريقك
لا تفتح له باب قلبك
طالما الله موجود، لا تعطِ للحزن وعدا من كل قلبك
أنت تنظر إلى المرآة، لا المرآة تنظر إليك
إن ضحكتَ، ستضحك لك
وإن بكيتَ، آه من مرآة الدنيا (ستحزنك)
ما الذي ستفعله، ما الذي ستفعله؟
أنت تنظر إلى المرآة، لا المرآة تنظر إليك
إن ضحكتَ، ستضحك لك
وإن بكيتَ، آه من مرآة الدنيا (ستحزنك)
ما الذي ستفعله، ما الذي ستفعله؟
أنت تنظر إلى المرآة، لا المرآة تنظر إليك
إن ضحكتَ، ستضحك لك
وإن بكيتَ، آه من مرآة الدنيا (ستحزنك)
ما الذي ستفعله، ما الذي ستفعله؟
Persian Lyrics
نه تو میمانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظهی شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
آنچنانی که فقط خاطرهای خواهد ماند
لحظهها عریانند به تن لحظهی خود
جامهی اندوه مپوشان هرگز
تو به آینه نه، آینه به تو خیره شده است
تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی آه از آیینهی دنیا
که چهها خواهد کرد، که چهها خواهد کرد
تو به آینه نه، آینه به تو خیره شده است
تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی آه از آیینهی دنیا
که چهها خواهد کرد، که چهها خواهد کرد
گنجهی دیروزت پر شد از حسرت و اندوه
و چه حیف، چه حیف
بستههای فردا همه ای کاش، ای کاش، ای کاش
ظرف این لحظه ولیکن خالیست
ظرف این لحظه ولیکن خالیست
غم که از راه رسید
در این خانه بر او باز مکن
تا خدا هست به غم وعدهی این خانه مده
تو به آینه نه، آینه به تو خیره شده است
تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی آه از آیینهی دنیا
که چهها خواهد کرد، که چهها خواهد کرد
تو به آینه نه، آینه به تو خیره شده است
تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی آه از آیینهی دنیا
که چهها خواهد کرد، که چهها خواهد کرد
تو به آینه نه، آینه به تو خیره شده است
تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی آه از آیینهی دنیا
که چهها خواهد کرد، که چهها خواهد کرد
Discover more from Garden of Translation
Subscribe to get the latest posts sent to your email.
 
			 
			 
			 
			